آوریل 25

با سلام خدمت همه دوستان عزیز
اپیزود سوم فصل جدید لاست هم به نمایش درآمد و هر چند که به تب و تاب بخش اول نمی رسید اما حاوی نکاتی بود که مسلما در ادامه داستان تاثیر به سزایی خواهد داشت .
در این تحلیل سعی دارم ضمن پرداختن به نکات برجسته این اپیزود , نیم نگاهی نیز به نقاط ضعف داستان داشته باشم .

مرگ و زندگی سعید جراح

همون طور که شاهد بودیم سعید بعد از خوردن تیر و پیدا کردن شرایطی بدون بازگشت به توصیه جیکوب به معبد برده شد و اتفاقاتی که شاهدش بودید رخ داد .
با زنده شدن سعید اولین نکته ای که به ذهن همه علاقمندان رسید این بود که آیا جیکوب در جسم سعید حلول کرده و یا با خاصیت آب چشمه زنده شده .
تقریبا در این اپیزود میشه به اطمینان گفت که هر دو گزینه غلط بود و سعید با تفسیر دیگران و رهبر آنها دوگان آلوده شده است .
با مفهوم آلودگی ما قبل تر آشنا شدیم و میدونیم که افراد روسو هم دقیقا دچار چنین وضعیتی شده بودند .
سوال این جاست که چطور برای سعیدی که ارتباطی هم با دود سیاه نداشت چنین اتفاقی رخ داد ؟
جواب این پرسش رو به نظر من باید در جایی غیر از سعید جستجو کرد . در فردی که قبلا به همین شکل نجات پیدا کرده بود .
بنجامین لاینوس که در کودکی توسط دیگران از مرگ رهیده بود فردیست که به شکلی پله پله در تمامی زندگی بعد از سقوط هواپیمای اوشینک ۸۱۵ سعید تاثیر گذار بوده . بن با تاثیر گذاری مستقیم بر روی سعید او را به جایی رساند که تبدیل به یک قاتل بلفطره شد.
رفتار بنجامین لاینوس در تمامی جریاناتی که از او شاهد بودیم شاهدی بر این مدعاست که بن عنصری در ظاهر برگزیده جیکوب و در باطن سرسپرده دود سیاه است . نجات بنجامین توسط دیگران در حالی اتفاق افتاد که پس از آن بن رفته رفته رهبران را کنار زد و با اهرمهایی نظیر تبعید و حتی حذف فیزیکی ( جان لاک ) کوشید که یگانه فردی باشد که لایق راهبری دیگران است . اما بنجامین عموما فردی بود فریب خورده و ریشه های این فریب در کودکی این شخص نهفته است .
تاثیرات سعید بر بنجامین و برعکس آن چنان عجیب است که اگر بخواهیم بیشتر بررسی کنیم مثال عینی آن همان قطب نمای بدون مبدا ریچارد میتواند باشد .
سعید در بزرگسالی تحت تاثیر خباثتهای بن دست به کشتار تعداد وسیعی آدم میزند و وقتی در اوج خباثت قرار دارد با روالی که جیکوب تنظیم کرده به گذشته میرود . در گذشته سعید به کودکی عامل تمامی بدبختی هایش از دید خوب برخورد میکند و با همان خباثتی به سوی او آتش میگشاید که برگرفته از خباثت بزرگسالی بن است .
بن در اثر همین فرایند به آدمی تبدیل میشود که پس از آن به قول ریچارد معصومیتش برای همیشه از دست میرود و همان بنجامینی میشود که اسبابیست برای تمام خباثتهای سعید و …………..
بنیاد این دور باطل در کجاست ؟
اکنون که سازندگان راهی برای خروجی عجیب از این لوپ یافته اند باز هم سعید تحت تاثیر همین خباثتی است که دائم در او اوجچ میگیرد , حتی اگر خودش نیز نخواهد .
سعید در حدی تحت تاثیر این نیروی خبیث که منبعی جز دود سیاه نمی تواند داشته باشد قرار گرفت که حتی میتوان گفت که با آب حیات بخش نیز به زندگی برنگشت و شاید تنها تفسیر عقلانی در باره سعید اطلاق کلمه زامبی و یا در تسخیر پلیدی نسبت به او باشد .

فرار به خاطر فرار

در سال ۲۰۰۴ کیت همچنان در حال گریز از دست پلیس وهمه چیزهاییست که مربوط به پلیس است .
برخورد ناگهانی با کلیر و پیوند خوردن این دو تائید همان نظریه جذابیتیست که در مورد افراد اوشینک مطرح کرده بودم . این که این افراد درنهایت سرنوشتی به هم پیوسته دارند .
نگاه آشنای کیت به جک نیز برگرفته از همین دژاوو است که فعلا نمیشود درباره آن حرفی زد .
در این باره نکات دیگری هم دیدیم , گرایش جان و بون به یکدیگر و بر خورد جان و جک را میتوان از این دست برخوردهای ناگزیر دانست و احتمالا شاهد برخوردهایی دیگر ز این نوع خواهیم بود .

واکنشهای مجهول , روابط آبکی

این بخش داستان که ظاهرا قرار بوده حس خاصی از هدفمند بودن آدمها و شرایط رو به ما منتقل کند بر عکس مبدل شده به بخشی بدون روح همیشگی لاست و بدون عمقی که انتظار میرود .
سعید به بیرون چشمه هدایت میشود و هدفی در کار نیست .!!
سویر بدون دلیل خاصی باید از معبد بیرون برود !!
حرفهای بی سر و ته مایلز درباره رهبری گروه !!
وسعیدی که نه تنها از این صحنه تعجب نمی کند که از جک بابت نجات عجیب خود تشکر میکند !!
و در نهایت زخمی که باید سمت راست سعید باشد و معلوم نیست که با چه اکسیری به سمت چپ بدنش منتقل شده !!
بازی ها و دیالوگها در بخشهای میانی این اپیزود فاقد کارایی لازم هستند و به نظر میرسد که سازندگان در حال کش دادن بیخودی صحنه ها و به نوعی آب بستن به جریانات میباشند . در حقیقت میتوان گفت که ماجرا دارای ضرباهنگ مناسبی نیست و در بسیاری مواقع علاقه بیننده است که عاملیست برای ادامه نه جذابیت ماجرا .
دوگان به عنوان رهبر افراد داخل معبد کاریزمای خاصی ندارد و از این حیث آن رهبری که باید بیننده از حضورش در داستان حس بخصوصی داشته باشد نیست .
شاید تنها چیزی که کمی به جان گرفتن ماجرا در این بخش کمک میکند همان تیر اندازی سویر باشد . این صحنه هم به دلیل نداشتن اصل علیت خود به خود کمرنگ شده و بیننده در ادامه ماجرا نمیتواند دلیل محکمی برای خارج شدن سویر پیدا کند .
سویر که به ناگاه تمام آدمهای گروه اوشینک برایش بی ارزش شده اند با اصراری نا مفهوم از معبد بیرون میرود و خواهش نه چندان محکم دوگان هم در این عزم راسخ سویر تاثیری نمی گذارد .
در ادامه همین صحنه کیت که همچنان سویر را دلباخته خود فرض کرده و از طرفی دارای حس کمیک ردیانی نیز هست برای تعقیب سویر اعلام آمادگی میکند .
تکرار ماجرای دنبال هم راه افتادن که واقعا در این قسمتهای پایانی در حوصله داستان نیست .

بازی های سرنوشت

ادامه داستان کیت برعکس ماجراهایی که در سال ۲۰۰۷ اتفاق می افتد جریانی جالب به نظر میرسد .
با پیدا شدن یک تعمیر کار ذاتا خلاف کار , کیت از شر دستبندها خلاص میشود و در مرحله بعد متوجه باردار بودن کلیر می گردد .
مسلما باز حس یادآوری مجهول وقایع در این بین بی تاثیر نیست اما کیت تصمیم به برگرداندن لوازم کلیر میگیرد و از سر همان جاذبه ای که صحبتش رفت , کیت و کلیر جذب یکدیگر میشوند .
………………………………………….. ..
با پیگیری اتفاقات سال ۲۰۰۷ جک که میرود به کتک خور اصلی داستان تبدیل شود از همراهی کیت بازمیماند تا به وضعیت سعید رسیدگی کند و یا شاید از دست سویر برهد .
دوگان رهبر دیگران در حال انجام تستهای محتلفی بر روی سعید است تا از طریق آنها بتواند میزان رخنه پلیدی در سعید را ارزیابی کند و در مواقعی بعضی از این تستها از شکنجه هم فراتر میروند.
تستهایی که شاید منظور اصلی آن خارج کردن خباثت باشد . اما روش ها واقعا عجیب به نظر میرسد .
دستگاهی که برای شوک الکتریکی به کار میرود با هندل کار میکند که از این بابت میتوان روسو خدا بیامرز را پیشرفته تر دانست و ….. در نهایت هم داغ !!؟
جالب ترین قسمت جایست که مرد عینکی از دوگان درباره این که دروغ گفته یا نه سوال میکند .
تقریبا پاسخ حدسیات ما درباره دود بودن و یا نبودن سعید در این جاست . آنچه تا این جای ماجرا مسلم است این است که دود تنها عنصر خبیث داستان نیست , البته عامل اصلی خباثت فقط میتواند همین دود باشد ولی عناصر دیگری هم در این میان ایجاد کرده که خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب او میریزند .
………………………………………….. ….
اتفاقات سال ۲۰۰۴ در شرایطی پیگیری میشود که کیت از قید دستبند خلاص شده و به سراغ کلیر میرود که احتمالا بنا بود تا ابد در کنار خیابان بنشیند .
همان طور که در جزیره هم دیده بودیم کیت به عنوان یک حامی سعی میکند کمکی به کلیر کند . البته شاید در ابتدا این طور به نظر نمیرسد اما در ادامه دقیقا همان وضعیت جزیره در این جا هم ایجاد میشود .
………………………………………….. ….
با این که به نظر میرسد که سازندگان سعی کرده اند تا سرعت وقایع را بالاتر ببرند اما این سرعت را فقط در تغییر سال ۲۰۰۴ به ۲۰۰۷ شاهدیم .
افراد دیگران که الان دیگر مشخص میشود که دسته ای سربه هوا و پر ادعا بیش نیستند بار دیگر از فردی حرفه ای مثل کیت فریب میخورند و قبل از این که بتوانند کیت و جین را از شر دودسیاه و یا هر نیروی دیگری نجات دهند خودشان ناک اوت شده و از مدار خارج میشوند .
حرف های فرد سفید پوست دیگران (آلدو) به نفر دوم که سیاه پوست است (جاستین) درباره این که خفه شود هم در نوع خود جالب است . یادآوری آلدو درباره این که ۳ سال پیش چه اتفاقی افتاده احتمالا فریبیه که کیت باید ازش استفاده میکرد .
………………………………………….. …..
در معبد مرتب شاهد رفت و آمدهای سر زده و غیر سرزده به دفتر کار دوگان هستیم .
سعید به کنار چشمه آورده میشود و جک با اطلاع از شکنجه ها راهی محل کار دوگان میشود .
نتیجه این کار گرفتن همان کپسولیست که باید به سعید خورانده شود .
گفتگوی سعید و مایلز و هارلی یک نکته جالب در بر دارد . همین که هارلی به ناگاه از سعید میپرسد که تو زامبی هستی ؟
این سوال علی رغم این که مسخره به نظر میرسد اما در واقع همان حقیقت در جریان است .
جک از دادن کپسول به سعید امتناع میکند و فکر میکند که باید علت جویی دقیق تری انجام دهد . نتیجه این علت جویی رفتن دوباره به محل کار دوگان است و از دست رفتن دقایقی دیگر برای ما .
………………………………………….. ……
در جنگل اما زوج موفق جین و کیت در گام دوم از سفر کوتاه به مشکل میخورند و در این بین جین از کیت سوالی درباره این که هواپیمای آجیرا کجا سقوط کرد میپرسد .. که البته طبیعی است که کیت جواب را ندارد .
البته کیت چیزهای دیگری هم ندارد …
کیت برای کارهای خودش دلیلی ندارد …… کیت حتی نمی داند چه چیز برایش مهم است و چه چیز نیست …… کیت حتی درباره گشتن به دنبال کلیر هم مطمئن نیست …… وقتی جین میپرسد برای تو چی مهمه , کیت حتی در حدی فکر نکرده که جواب این سوال را بدهد .
کیت مفهوم کامل پوچی در کلیت داستان به نظر میرسه و هر چی هم بیشتر بیش میریم این پوچی بزرگتر و بزرگتر میشه .
………………………………………….. ……
در بازگشتی دوباره به سرگذشت کیت و کلیر میبینیم که ایندو به محل زندگی افرادی میروند که بنا بود سرپرستی بچه کلیر رو به عهده بگیرند .
اما خوب جواب منفی این خانواده که خود دیگر از هم پاشیده باعث شوک به کلیر و فشاری میشه که نتیجه اون راهی شدن به بیمارستانه .
تا این جای کار مشخص میشه که اون پیشگو درباره این خانواده دروغ نگفته بوده و چنین چیزی میتونسته در طالع کلیر نباشه .
………………………………………….. ……
در سال ۲۰۰۷ کیت ظرف مدت کوتاهی به دهکده میرسه .
اگه خاطرتون باشه در فصلهای یک تا سه همه فواصل بالای یک روز و نصفی طول میکشید . از غار تا محل زندگی روسو نصف روز , از ساحل تا دهکده یک روز و نصفی , از محل سقوط دم هواپیما ۲ روز , و ……
نمیدونم چرا مه این یک روز و نیم ها شدن یک ساعت و نیم .
کیت که بوی سویر رو در هوا هم میتونه استشمام کنه بلافاصله میره تو همون جایی که سویر هست .
سویر در نوع خودش درگیر کار جالب تریه . حلقه ازدواجی که معلوم نیست چرا زیر تخته ها مخفیش کرده !!؟
بعد از کلی کندمان بلاخره جعبه مورد نظرش رو در میاره و بعد هم متوجه حضور کیت میشه .
سویر باید هدف مهمی برای این کار داشته باشه ..
………………………………………….. ……..
در سال ۲۰۰۴ کیت کلیر رو به بیمارستان میرسونه . از این صحنه حس خوبی به من دست داد . جالب بود که کیت در تمام لحظات وضع حمل کلیر در کنار اون بود و حالا دوباره در وضعیتی دیگه سر همون بچه باز همین حالت پیش میاد .
ایتن گود اسپید هم در همین مجموعه پزشکه و جالب اینجاست که میشه نتیجه گرفت که سرنوشت در جزیره تغییراتی فراتر از چیزهایی که به نظر میرسه داشته .
ایتن به عنوان کسی که باید در این وضعیت یا با جزیره غرق شده باشه و یا در شرکت بایوساینس باشه در وضعیتی بسیار جالب مشغول پزشکی در یک بیمارستانه .
اما این شرایط یک حسن جالبتر هم داره . حالا همه عناصری که در به دنیا اومدن آرون نقش داشتن دور هم دوباره جمع شدن .
میمونه اسم آرون که اونم خود کلیر ناخواسته به زبون آورد .
دقیقا خودش هم متوجه نشد چرا این رو گفت . باز یادآوری ناقص .
………………………………………….. ………
بلاخره در سال ۲۰۰۷ سویر رو میبینیم که کنار اسکله جزیره نشسته و به دوردستها نگاه میکنه .
احتمال میدیم که هدف بزرگی از این همه بگیر و ببند داشت که اومد و حلقه رو برداشت و بقیه قضایا .
اما اشتباه کردیم بازم . سازندگان مارو غافلگیر کردن .
سویر هیچ هدفی نداشت و بعد از تعریف چند تا خاطره از ژولیت , حلقه رو به درون آب پرتاب کرد .
کیت هم میگه که برای پیدا کردن کلیر راهی جزیره شده و البته من میگم که دلیل کیت همچنان کنارش نشسته .
سویر که در این صحنه پف کرده به نظر میاد به همراه کیتی که مشخصا از سر خستگی داره بازی میکنه نوید این رو به ما میده که بازیگران هم برای ادامه سریال خیلی شارژ نبودن .
این خستگی در چهره تک تک افراد مشهوده و تاثیرش رو ما کاملا مشخص .
با حرف سویر مبنی بر این که میخواسته با ژولیت ازدواج کنه و این که حس میشه به ژولیت علاقه زیادی داشته , کیت هدف مینی بر پیگیری کار کلیر رو فراموش میکنه و شاهد اشکهای کیت هستیم . احتمالا برای کلیر …!!!

عملیات انتحاری

جک در ادامه رفت و آمدهای بی حساب و کتاب این اپیزود وارد محل کار دوگان میشه .
دوگان با توجه به این که سعید زنده است میدونه که جک کپسول رو به اون نداده .
دوگان از دغدغه های رهبری دیگران برای جک صحبت میکنه و دلیل ژاپنی حرف زدنش , این که مترجم چه تاثیری در خلایق داره . دوگان بلاخره به این امر اعتراف میکنه که همه به جزیره آورده شدن و کسی این جا از اول نبوده .
منظور دوگان کاملا روشنه . احتمالا اونم محصول برنامه ریزی جیکوب باید باشه . به این مفهوم که اونم جیکوب به جزیره آورده . همه اینها در خدمت اون پایان نهایی هستند . احتمالا پایانی که همه چیز رو به زیر آب میبره .
مباحثه جک و دوگان درباره چیستی کپسول بی نتیجه میمونه و جک در حرکتی قهرمانانه اقدام به خوردن کپسول میکنه و در امتداد همین حرکت اقدام به خوردن کتک از دوگان میکنه تا کپسول رو بیرون بده .
دوگان بلاخره به جک میگه که تو کپسول سم ریخته شده .
………………………………………….. ……………..
در سال ۲۰۰۴ کلیربا دروغهایی که تحویل پلیس میده کیت رو از قانون فراری میده و بعد هم کارت اعتباری خودش رو به اون میده , هرچند که اعتباری نداره .
کلیر همچنین میگه که بدون دلیل نام آرون رو آورده . کیت به کلیر میگه خودت بچه رو بزرگ کن که احتمالا اینم از موارد یادآوریه .
………………………………………….. ……………….
کیت در یکی از صحنه هایی که باز هم وقت کشی به نظر میاد در کنار شیر آب بطری پر میکنه و جک میاد و میره تو خونه خرابه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
………………………………………….. ……………….

تسخیرشدگان

در مراسم چای دوگان مرد عینکی توضیحاتی پیرامون وضعیت سعید میده .
همون طور که در ابتدای مطلب هم توضیح دادم سعید کاملا درگیر یک جریان نافرجام شده . هر چند که جریانات داخل سریال درست قرار داده نشدند و میشد این مفهوم رو بهتر منتقل کرد اما اگه از ابتدا پی گیر بوده باشید متوجه میشید که این ماجرا عجیب نیست و دقیقا ناشی از یک دور در لوپ زمانیه که در فصل ۵ هم کاملا شاهدش بودیم .
بلاخره در حال حاضر گزینه ای که جک داره کشتن سعید با کپسوله و این راه به تسخیر شدگی سعید ممکنه که پایان بده .
دوگان تعریف خوبی در این باره ارائه میده . تیرگی و پلیدی در سعید در حال رشده و این چیزیه که قبلا هم شاهدش بودیم . اما کسی نمیدونه که نهایت این تاریکی و پلیدی چیه .!!
دوگان برای حل این مسئله هم جوابی داره : سر خواهر شما (کلیر) هم همین بلا اومد
به نوعی در این جا تکلیف کلیر هم روشن میشه و به همین ترتیب تکلیف کریستین و اون کلبه داخل جنگل .
خیلی چیزهای دیگه هم در این جا روشن میشه .
اگه کریستین هم آلوده بوده که صد درصد هم بوده , پس هدایت جان لاک از داخل چاه به سمت بیرون جزیره هم مشخصا مسیر تاریکه داستانه . الوییز با همین تعبیر نمی تونه طرف مثبت باشه و چارلز ویدمور همچنان که من در دیگر مطالبم هم اشاره کردم در طرف شر داستان قرار داره .
با همین تعریف جای بنجامین کجاست ؟
بنجامین هم به نظر من ناخواسته در ردیف شر قرار داره و سلاحی ناپیدا در دستان دود سیاهه . متاسفانه به خوبی میشه دلیل اندوه جیکوب رو در لحظات مرگش حدس زد .
جیکوب در زمان کشته شدن به دست بن هیچ یاوری نداشت که به کمکش بشتابه .
تنها یاوران او افرادی بودند مثل ایلانا و ریچارد که حتی جرات داخل شدن به پای مجسمه رو نیز نداشتند و این در حالی بود که دشمنان جیکوب درداخل و خارج جزیره به خوبی برنامه ریزی و آمده شده بودند .
بردن جسد جان لاک هیچ فایده ای برای شخص الوییز نمی تونست داشته باشه مگه این که قبلش با دود کنار اومده باشن .
با نمایش کشته شدن افراد دست و پا چلفتی دیگران به دست کلیر بعد از مدتها امکان دیدن کلیر رو پیدا میکنیم .
و حالا میدونیم که اونم یکی از محورهای شر داستانه .
………………………………………….. …………………

نکات داستان ..

متاسفانه بد یا خوب شاهد این هستیم که لاست داخل یک سراشیبی افتاده . شخصا امیدوارم که این حرکت تغییر کنه اما شیبی که در ۲ اپیزود اول شاهدش بودیم در اپیزود سوم تند تر شده و گاها منطق داستان رو دچار مشکل کرده .
صحنه های که میتونستند نباشن و گافهای زیاد باعث شده که در هر اپیزود بتونیم چند نکته رو مشخصا اشاره کنیم.
چهره خسته بازیگران و بازی هایی که کاملا داره تصنعی میشه از نقاط ضعفی هستند که در فصل ۵ شاهدش نبودیم .
منطق تصویری بعضی از بازیگران که کاملا دچار مشکل شده . سویر در این فصل به نظر چاق شده و کلیر برای ایفای نقش خودش بسیار پیر پرداخت شده .
کتک خوردنهای جک دیگه داره به یک جریان اعصاب خورد کن مبدل میشه و دیگه به نظر میرسه که هر کسی باید یک دورجک رو مشت و مال بده تا روال داستان ادامه داسته باشه .
به هر حال به عنوان یکی از طرفداران پرو پا قرضص لاست امیدوارم که دوباره شاهد روزهای اوج باشیم .
ایراد های اپیزود ۲ واقعا زیاد هستند و اگه میبینید تحلیل هم به این سمت گرایش زیادی داره به همین خاطره که ناچارم از انتقال همین مسائل و این در حالی است که به گافهایی نظیر محل گلوله سعید زیاد نپرداختم .

امیدوارم که با همکاری دوستان این تحلیل رو تکمیل تر کنیم .
موفق باشید .

VN:R_U [1.9.20_1166]
Rating: 0.0/10 (0 votes cast)

نوشته ای از Farrokh

نوشتن دیدگاه

شما باید برای ارسال نظر وارد سایت شده باشید سپس نظر خود را ارسال نمایید .

3 visitors online now
0 guests, 3 bots, 0 members
Max visitors today: 5 at 02:57 am IRDT
This month: 18 at 04-23-2024 12:23 pm IRDT
This year: 76 at 02-01-2024 11:45 am IRST
All time: 194 at 01-11-2023 01:11 pm IRST